loading...

آبیِ اقیانوسی

بازدید : 502
يکشنبه 17 آبان 1399 زمان : 1:38

شاید بیشتر از هر کسی در دنیا،بتوانم حالِ الانت را درک کنم...میتوانم دقیقا حس کنم که چقدر به آن قلب نازنینِ سرشار از عشق تو،فشار آمده که،ناچار،آن کلمات را ثبت کرده ای.می‌دانم برای چند لحظه‌ی کوتاه هم که شده،قلبت تیر کشیده و نفست بالا نیامده و آن صدایی که برایم مثل لالایی، شیرین و مُسکنِ درد و مقدس است،رنگ درماندگی به خودش گرفته.دلم می‌خواست؛آنقدر توان و تمکن مالی و اختیار داشتم که همین الان،با چند شاخه گل نرگس،تا آن خانه‌ی پر از کتاب و بوی عود،می‌آمدم؛ بغلت می‌کردم.صورتِ خوشبوی دردکشیده ات را می‌بوسیدم و میگفتم عیب نداره فدای سرت.فدای چشمای قشنگت.فدای اون خنده‌های شیرین تر از عسلت.از بزرگترین حسرت‌هایم تا آخر عمر این است که چرا آن روزها،آنجا نبودم که به ضرب چوب و چماق هم که شده،نجاتت دهم تا اینطور غریبانه،خودت را نسوزانی.دنیا عجیب شده مهربانم! و من دچار این کابوس شده ام که نکند خدا و علایقش هم عوض شده که،دنیا اینطور وحشتناک، افتاده دست آدمهایی که به شیطانِ روز ازل گفته اند زِککی!..نمی‌دانم که آن جثه‌ی کوچک و آن قلب وسیع تا کجا پیش خواهد رفت و آیا تا آخر این راه زنده‌‌‌ای و چیزی برایت باقی می‌ماند؟اما من،اینجا،این گوشه از دنیا که،کمتر موجود زنده ی،از آن با خبر است؛ برایت دعا می‌کنم.برای تو و چشمهایت.آن چشمهایی که مرا از غمی‌چندین و چند ساله نجات داد.

پیش فروش محصولات ایران خودرو
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی